در انتظار، چه مانی ، فلان شود !
گیرم شود ،به كف این و آن شود ؟
نقشی بزن به هر آنچ عشق توست
گر استوار تو بمانی ، همان شود
از چوب خشك و خیره سمج تر ندیده ام
در آب ، نرم و رام و سپس ، كمان شود
اندوه كهنه رهاكن چو شوخ* تن ،( *شوخ = چرك )
نو كن نگاه ،تا كه جهان تو جان شود
من در ركاب تو می تازم از سحر
عهدیست، شامل حال زمان شود !
در انتظار، چه مانی ، فلان شود !
گیرم شود ،به كف این و آن شود ؟
نقشی بزن به هر آنچ عشق توست
گر استوار تو بمانی ، همان شود
از چوب خشك و خیره سمج تر ندیده ام
در آب ، نرم و رام و سپس ، كمان شود
اندوه كهنه رهاكن چو شوخ* تن ،( *شوخ = چرك )
نو كن نگاه ،تا كه جهان تو جان شود
من در ركاب تو می تازم از سحر
عهدیست، شامل حال زمان شود !